خاطره
نیمهشب در باغهای الحمرا، قلعه سرخ. نسیم ملایمی که عشق را تداعی میکند. زیر موج فوارهها و به آرامی و سکوت سنگهای مرمر. چشمانم را میبندم، دستهایم را دراز میکنم: من در خواب با بوی عطر تو راه میروم، ای آواز یاس مرا در گهواره آغوش خود جای بده، بوی یاس. شکوفه پرتقال من، مرا در آغوش بگیر. چقدر چوب گیتارهای تو تیره رنگ و دلگیر است. آنها در دل شب زیر نور ماه اشک میریزند. چقدر موهای کولیها تیره است. چین دامنهایشان بمانند چرخ نخریسی قلب مرا میتند. گرانادا (منطقهای در جنوب اسپانیا). من رویای شبهای تو را دارم، شبهای بسیار گرم. در قلب قصر رؤیائی و عاشقانه ...